آموزش احترام گذاشتن به دیگران توسط کودک Teaching Kids Respect یکی از مهم ترین اصولی است که باید توسط والدین و پرستاران کودک به آنها آموزش داده شود.
این مقاله شش راه جدید برای آموزش احترام به کودکان و تقویت رابطه شما با فرزندان را به شما نشان می دهد. این روش ها راحت نیستند اما به شما کمک میکنند تا فرزندان محترمی پرورش دهید و خانواده ای شاد داشته باشید.
مفهوم احترام برای کودکان:
احترام، تحسین کردن و خوب نگاه کردن به یک فرد است زیرا آن فرد کار خارق العاده ای انجام داده یا توانایی چشمگیری دارد. احترام همچنین اقدامی برای نشان دادن توجه و علاقه است. پس معنی احترام فراتر از گفتن “بله آقا”، “بله خانم”، یا چشم گفتن است. احساس احترام باید درون انسان بوجود بیاید و نمیتوان کسی را مجبور کرد که حس احترام به شما داشته باشد و ما نمیتوانیم آموزش احترام گذاشتن را در حین بی احترامی به فرزندانمان انجام دهیم.
روش های آموزش احترام گذاشتن به کودکان:
در اینجا شش نکته ذکر شده است که شما می توانید انجام دهید تا فرزندانتان به شما گوش دهند و احترام بگذارند.
هنگامیکه فکر میکنید فرزندتان بی احترامی میکند آرام باشید و بیش از حد واکنش نشان ندهید.
یک مشاوره کودک اینگونه بیان می دارد که : یک روز دخترم در حال خوردن کلوچه میخواست به اتاق من بیاید. با هر گازی که میزد خرده های کلوچه از دهانش بیرون میریخت. به او گفتم با کلوچه به اتاق من نیاید و خواسته ام را با هر قدمی که روی راه پله برمیداشت تکرار میکردم. خواسته ام رو وقتی به در اتاقم رسید تکرار کردم ولی او خواسته من را نادیده گرفت و با کلوچه در دستانش وارد اتاقم شد و تکه های آن روی زمین اتاقم ریخت.
عصبانی بودم و منفجر شدم و سرش فریاد کشیدم : “نشنیدی که ازت خواستم با کلوچه وارد اتاقم نشی؟”
به من نگاه کرد و برگشت و از اتاق خارج شد.
داد زدن بر سر بچه هایی که گوش نمیکنند جواب میدهد، درسته؟
نه، اشتباه است!
او به حرف من گوش نداد زیرا نمیتوانست گوش بدهد. من در مقابلش نبودم که در چشمانش نگاه کنم و مطمئن باشم به حرفی که میزنم توجه می کند.
در عوض من پشت میزم نشسته بودم و خواسته ام رو فریاد می زدم درحالیکه او غرق مزه مزه کردن کلوچه اش بود و ته مانده توجهش معطوف به نیفتادن از پله ها بود. او نمی توانست توجهی به من داشته باشد تا زمانیکه وراد اتاق من شد و من را دید.
از دیدگاه من اما، او تمام حرفهای من را شنید وآنها را نادیده گرفت. فکر میکردم او از روی عمد به من و خواسته ام بی احترامی میکند. بنابراین من عصابی بودم و احساساتم بر من غلبه کرد و بجای اینکه ببینم چرا اینطور رفتار کرد بر سرش داد زدم. من به او بی احترامی کردم.
من از یک اتاق دیگر سر او داد می کشیدم و هیچ توجهی نمیکردم که آیا وقفه ای در کاری که انجام می دهد ایجاد میکنم یا نه. و هنگامیکه او انتظارات من را برآورده نکرد بی ادبانه رفتار کردم. به او نشان دادم که فقط خواسته های خودم برایم اهمیت دارد. به او نشان دادم که زمانیکه نا امید است میتواند بی ادبی و بی احترامی کند.
بی شک این پیام اشتباهی بود که من به او دادم.
من الگوی خوبی برای نشان دادن همدلی، احترام و کنترل شخصی نبودم.
مسلما موقعیت هایی پیش می آید که کودکان کارهای ناپسند و غیرمحترمانه ای انجام می دهند، اما این میتواند به دلیل این باشد که آنها راه بهتری در آن سن نمیشناسند. در این شرایط ما باید به آنها آموزش دهیم. اما چگونه میتوانیم احترام را با رفتارهای نامحترمانه خودمان آموزش دهیم؟
برای آموزش احترام نیاز است که آرام باشیم و خودمان را کنترل کنیم. اول باید تشخیص دهیم که آیا کودکمان بی احترامی میکند، سوءتفهامی پیش آمده و یا اینکه کودک ما هنوز یاد نگرفته که رفتار مناسبی در این موقعیت نشان دهد.
دلیل بی احترامی را تشخیص داده و روی آموزش حل مشکل تمرکز کنید.
هنگامیکه آنها بی احترامی میکنند باید به موقعیت توجه کنیم به جای آنکه به آنها تذکر دهیم که: “تو بی احترامی کردی.” از فرزندتان سوال کنید که چرا آنطور رفتار کرد.
مقصود کودک از گفتن حرف های بی ادبانه چیست ؟
کوکانی که بی احترامی می کنند اینطور رفتار می کنند زیرا عصبانی هستند. یک نفر، که معمولا این فرد شما هستید، آنها را ناراحت کرده است. پس آنها بطور غریزی میخواهند شما را ناراحت کنند.
این از روی بدخواهی نیست چرا که کودکان (و بزرگسالان) هنگامیکه عصبانی هستند نمی توانند درست فکر کنند. آنها میخواهند برای محافظت از خود متقابلا دعوا کنند و برای اینکار از کلمات آزاردهنده استفاده می کنند.
از کودک بپرسید ” چرا این حرف را زدی؟ این حرف را گفتی چون عصبانی بودی؟”
“عصبانی بودی چون من اجازه ندادم به عنوان مثال (کلوچه بیشتری بخوری) ؟” دوباره سرش را تکان داد. من هم از روی همدردی سرم را تکان دادم. با تایید من، میتوانستم ببینم که خشم زیاد او در حال محو شدن است.
” خب من میفهمم که تو ناراحتی. اما این به این معنی نیست که من مادر بدی هستم. اگر بقیه بچه ها بخاطر کاری که انجام دادی از دست تو عصبانی هستند آیا این باعث می شود تو دختر بدی باشی؟” با جدیت سرش را به علامت مخالفت تکان داد.
” بسیار خب، بخاطر اینکه بقیه ناراحت هستند تو دختر بدی نیستی. پس من هم مادر بدی نیستم چون تو عصبانی هستی، درسته؟” سرش را به آرامی تکان داد گویا داشت تلاش میکرد تا کلمات من را درک کند.
در اینجا من شروع به صحبت در مورد نیازهایش کردم. او عصبانی بود چون نیازش برآورده نشده بود. از او خواستم به جای اینکه با نام های بد من را خطاب کند به راه های دیگری برای برآوردن نیازهایش فکر کند. برایش توضیح دادم که ناراحت کردن دیگران به او کمک نمی کند که عصبانیتش کاهش پیدا کند و یا مشکلاتش حل شود.
با نام بردن و بیان احساسات فرزندم به او کمک کردم تا بفهمد که عصبانیتش از کجا ناشی می شود و به او آموزش دادم از چه کلماتی برای توصیف احساساتش استفاده کند و ابزاری برای حل مشکلاتش را به او دادم. همچنین به اون نشان دادم که در شرایط پیچیده هم باید آرام بماند ، درست فکر کند و با احترام جواب بدهد. اختلاف نظر می تواند بدون بی احترامی هم اتفاق بیفتد.
آیا این بهتر از فریاد زدن “چطور جرات میکنی؟” نیست، که در واقع نیاز والدین به محترم شمرده شدن را نشان می دهد.
با احترام گذاشتن به فرزندانتان ، الگوی چگونه محترم بودن باشید.
چه راهی برای آموزش یک رفتار بهتر از الگو سازی از آن رفتار است؟
با آموزش احترام گذاشتن ، نشان دهید چگونه احترام بگذارند. منظور من این نیست که آنها را خانم یا آقا خطاب کنیم یا به آنها تعظیم کنیم. فقط همانطور که با بقیه بزرگسالان رفتار میکنید با آنها به عنوان یک فرد رفتار کنید. برای مثال به علایق آنها احترام بگذارید.
شنیدم که پدری سر فرزندش فریاد می زد که چرا مارمالاد درون یک شیرینی را اول، بعد کیک دور آن را میخورد، چون این روش شیرینی خوردن اشتباه است…
بعضی والدین میخواهند روی علایق و رفتارهای فرزندشان کنترل کامل داشته باشند. اگر میخواهید فرزندتان به شما احترام بگذارد، به انتخاب های او احترام بگذاریدو گام مهمی در آموزش احترام گذاشتن به کودک بردارید.
هرکسی اولویت ها و علایق خود را دارد. باید به آنها اجازه داد انتخاب های خود را داشته باشند برای مثال در لباس پوشیدن، دختر من گاهی با جورابهای غیرهمسان، زیرشلواری زیر لباس، تی شرت زیر پیراهن و موارد دیگر به پیش دبستانی می رود. این انتخاب های اوست.
– هرکس حق دارد که به طور مستقل فکر کند و موارد متفاوتی را دوست داشته باشد.
این شامل کودکان هم می شود.هنگامیکه تفاوت های کودکان پذیرفته می شود، آنها احساس می کنند شنیده می شوند و مورد احترام قرار می گیرند. هنگامیکه میبینند چگونه با افراد با عقاید متفاوت برخورد می شود، یاد میگیرند که به همه افراد با وجود تفاوت هایشان احترام بگذارند
این فهم و تحمل تفاوت ها در سنین نوجوانی اهمیت زیادی پیدا میکند زیرا در آن سن هرچه پدر و مادر بگویند به نظر آنها احمقانه می آید و شما میخواهید که فرزندتان بداند که چطور تحمل کند ودر آموزش احترام گذاشتن به کودکان موفق باشید.
از روش های تربیتی محکم و مهربان برای آموزش استفاده کنید، تنبیه نکنید.
انضباط به معنی آموزش و تربیت است و نه تنبیه. تحقیقات نشان داده است که انضباط مثبت بسیار بیشتر از روش های تنبهی تاثیرگذار هستند. اگر هنگامیکه فرزندمان کار اشتباهی انجام می دهد با لحنی تهدیدآمیز و خشن با او صحبت کنیم، به او یاد می دهیم که چطور در برابر کسانی که اشتباه می کنند خشن و بی رحم باشد.
کیست که اشتباه نکند؟
تصور کنید که هنگامیکه اشتباهی در محل کار میکنید و رئیس بصورت تحقیرآمیز با شما صحبت کند. مطمئنا حس بدی پیدا میکنید و دیگر احترامی برای رئیس خود قائل نخواهید بود. در مورد فرزندان هم همین سخت گیری و تنبیه باعث احترام به ما نمی شود.
آموزش احترام گذاشتن و انظباط مثبت به معنی نرمش و آسان گیری نیست. هنگام برقراری انظباط می توان همزمان محکم و مهربان بود. برقراری حد و مرزهای درست و پایبندی به آنها، کلید داشتن انضباط موفق است.
برای آموزش احترام گذاشتن به کودک به آنها احترام بگذارید تا احترام ببینید.
پدر و مادر بودن از سخت ترین کارهای دنیاست. والدین زمان، هزینه و تلاش زیادی برای مراقبت از کوچولوهای خود میکنند و این بسیار طبیعی ست که از آنها انتظار احترام داشته باشند.
اما کودکان متوجه این مسئله نیستند و اگر کمی منصف باشیم آنها از ما نخواستند که برایشان این کارها را انجام دهیم. ما خودمان مسئولیت انجام آنها را پذیرفتیم.
ما تصمیم گرفتیم فرزنددار شویم. فرزندانمان تصمیم نگرفتند پدرومادر دار شوند!
این ریاکاری ست اگر به آنها احترام نگذاریم و از آنها انتظار احترام داشته باشیم. فکر کنید که فردی معتاد به سیگار به فرزندش بگوید سیگار نکش، چقدر حرف او تاثیر دارد؟!
چگونه احترام کسب کنیم؟
با الگوی خوب بودن به کودک خود دلایل واقعی برای احترام گذاشتن به شما را به او بدهید. الگوی رفتارهای خوب باشید مانند احترام گذاشتن به همه که شامل فرزندان خودمان هم می شود.
هنگامیکه کار اشتباهی می کنید عذرخواهی کنید.
من نمیگویم که هرگز به فرزند خود سخت نگرفته ام. همانطور که گفتم گاهی که صبرم تمام می شود سرش فریاد می زنم. پس من میفهمم که گاهی بخاطر خستگی از کار، خانه داری و فرزندداری ممکن است احساس خستگی و ناراحتی داشته باشم.
هنگامیکه عصبانی میشم به خودم زمان می دهم تا آرام شوم سپس برای فرزندم توضیح می دهم که چرا ناراحت شدم. به او می آموزم که داشتن احساسات منفی طبیعی است اما فریاد زدن اشکال دارد. من احساس گناه میکنم و از او عذرخواهی میکنم.
یک بزرگسال بالغ هنگامیکه اشتباه می کند مسئولیت آنرا می پذیرد و عذرخواهی میکند.
عذرخواهی از فرزند به معنی کم شدن اقتدار شما نیست. برعکس، اقتدار و اعتبار شما تقویت می شود. شما به فرزندتان رفتار درستی را نشان داده و با او اعتماد سازی می کنید و با این روش در آموزش احترام گذاشتن موفق تر خواهید بود.
سخن آخر درمورد آموزش احترام گذاشتن:
بی احترامی به فرزندان باعث می شود آنها احساس احترام به بزرگسالان را اندک اندک از دست بدهند . اگر خوش شانس باشید و فرزندان لجبازی نداشته باشید ممکن است از شما پیروی کنند که به نظر شما بیاید که بمورد احترام فرزندان هستید.
سالها بعد، هنگامیکه کودکان بزرگ شدند ممکن است از اینکه دیگر به شما احترام نمیگذارند متعجب باشید. و اینجاست که متوجه می شوید که کودکتان هیچ وقت به شما احترام نمیگذاشت،و تنها از شما پیروی می کردند . شما از کودکی برای آنها الگوی عدم احترام بودید.
لازم است والدین و پرستاران کودک همواره با استفاده از روش های کاربردی روش های احترام گذاشتن به اطرافیان را به کودکان آموزش دهند. شرکت مراقبتی مهر پرستار آراد با داشتن کادری ماهر و آموزش دیده، با استفاده از روش های فوق در آموزش مفهوم احترام به کودک در کنار والدین آماده خدمت رسانی می باشد.